با دخترم تنها خونه بودیم. روزها که خیلی روشن نیستند، زود هم تموم میشند. هوا کامل تاریک بود که صداهایی از بیرون شنیدیم. رفتیم تو بالکن. به نظرم گروهی در حال اعتراض بودند. گهگاهی صدای بلندگوهای دستی میاومد و چند تا خودروی پلیس این اطراف دیده میشد. گرچه دیگه داشت نزدیک ساعت خوابش میشد، گفتم بریم بیرون ببینیم چه خبره. شاید اصلن این سر و صدا براش جذاب باشه. مستقیم رفتیم جایی که بیشترین امکان رو داره که گروهی برای اعتراض اونجا اومده باشند: ساختمان تی.وی.تو. همه این بیست و چند سال به آن یک شب میارزید.
تازگیها چی دیدم؟ (۷)
تهران فراریمان میدهد.
بیرون ,گروهی ,تو ,رفتیم ,اعتراض ,امکان ,صدا براش ,براش جذاب ,و صدا ,سر و ,این سر
درباره این سایت